میخوام از چهارده بهمن شروع کنم. نمیدونم چرا. انگار روز مهمی بوده! شب قبلش سخت مشغول کشیدن یه نقاشی بودم که دوسش نداشتم و دیگه به زور تمومش کردم اما واقعا آشفته بودم. یه حال عجیبی داشتم. گفتم خیل خب درس نخون بیا برو بخواب. ولی فکرم مشغول بود. اصلا نمیدونستم چیکار باید بکنم. انگار یادم رفته بود که خوابیدن چطوریه.

صبح که بیدار شدم هیچ فرقی نکرده بودم. انگار وسط حل یه مسئله ریاضی از خواب بیدارم کرده باشن. و صورت مسئله هم یادم رفته باشه! بدجور درگیر بودم. معلممون نیومده بود. شروع کردم به نوشتن.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین جستجو ها